او که سابقه 50 سال کارگردانی را دارد در توصیف دشواریهای این اتفاق میگوید: نامزدی اسکار همچون گرفتن صاعقه در یک بطری است.اما در سن وسالی که بیشتر کارگردانها فوت میکنند و یا اینکه دست از فیلمسازی میکشند لومت فیلم شیطان میداند که مردهای را روانه اکران کرد که باعث تعجب بسیاری از علاقهمندان شد و برخی از او سؤال کردند که چگونه این فیلم را ساخته است.
خود او در این رابطه میگوید: میدانم که مردم از این جریان متعجب شدهاند ولی خود من هم دلیل این قضیه را نمیدانم.اما دقیقا 50 سال قبل بود که لومت اولین نامزدی اسکار را برای فیلم «دوازده مرد خشمگین» بهدست آورد و 25 سال قبل آخرین نامزدیاش برای فیلم «هیأت منصفه» بود. اما جای تأسف دارد که او به جز اسکار افتخاری که در سال2005 دریافت کرد، اسکار دیگری را برای فیلمهای ارزشمندی که طی 5 دهه اخیر ساخته، نگرفت.
در این رابطه او معتقد است که در پارهای از این سالها حق او نبوده اسکار دریافت کند اما در برخی از سالها هم باید به اسکار میرسیده است. بههرحال فیلمهای او 18 نامزدی اسکار را برای هنرپیشهها به همراه داشته است که از آن جمله باید به آلپاچینو، پل نیومن و اینگرید برگمن اشاره کرد. او در ادامه به پارهای از فیلمهای مهم خود در دهههای اخیر اشاره دارد:
دوازده مرد خشمگین (1957)
در زمان ساخت این فیلم سیدنی لومت در شبکه تلویزیونی سیبیاس کارگردان بود و سریالهایی چون خشم و در آنجایی را ساخته بود. این فیلم اولین تجربه کارگردانی او بود که 3 نامزدی اسکار به همراه داشت.؛ «هنری فوندا از همان ابتدا از من انتقاد میکرد و یادم میآید که دوست نداشت صحنههای فیلمبرداری شده را مشاهده کند اما از آنجایی که تهیهکننده کار بود مجبور به این کار شد.
در همان روز اول کار، او پس از مشاهده تصاویر گفت: کار فوقالعادهای است. من از اینکه در آن سال برای کارگردانی این فیلم اسکار نگرفتم از خودم شرمندهام. من حتی در آن سال در مراسم هم نبودم و در نیویورک ماندم و مراسم را از تلویزیون تماشا کردم. شاید اگر در آنجا حاضر میشدم جایزه را دریافت میکردم، گاهی اوقات خرافاتی بودن هم در زندگی لازم است!»
پنجه شکن (1965)
درام لومت در باره صاحب یک مغازه با بازی راد استایگراست که نامزدی اسکار را برای او به همرا ه داشت و لومت از بازی او در این فیلم باستایش یاد میکند؛«ما سر صحنه مشکلات زیادی داشتیم چرا که من از او میخواستم برداشتهای متعددی از یک صحنه داشته باشد و او هم در اکثر اوقات عصبی میشد و پس از اینکه فیلمبرداری تمام شد با من بهمدت
15دقیقه فقط در مورد آن صحنه مشهور در اتومبیل صحبت کرد و در تمامی این دقایق او بهگونهای حرف میزد که گویی مارلون براندو در آن فیلم حضور نداشته است!»
سرپیکو (1973)
درامی تلخ پیرامون فساد پلیس در شهر نیویورک که اولین همکاری لومت و هنرپیشه مورد علاقهاش آلپاچینو بود و پاچینو برای آن نامزد دریافت جایزه اسکار شد؛«من جان اویلدسن را 5 هفته قبل از شروع فیلمبرداری جایگزین کردم و ماباید کار را به سرعت شروع میکردیم چرا که آلپاچینو درگیر فیلم پدر خوانده2 بود و زمانی که شنید ما 2 هفته تمرین داریم خوشحال شد چرا که او بازیگر تئاتر بود.کار با پاچینو فوقالعاده است و او از آن دسته هنرپیشههاست که همچون فیلیپ سایمور هافمن اگر قرار است که روزی نقش فردی عصبانی را ایفا کند تمام آن روز عصبانی است و شما این خشم را در چهره او میبینید ولی باید بهای این خشم را هم در برخوردهایی که با او دارید بپردازید!»
قتل در قطار سریع السیر شرق (1974)
این فیلم که براساس داستانی از آگاتا کریستی ساخته شده، 6نامزدی اسکار بهدست آورد و اینگرید برگمن برای آن جایزه اسکار بهترین هنرپیشه نقش مکمل را بهدست آورد؛ «این بهترین فیلمنامهای بود که تا آن زمان خوانده بودم و میخواستم که جمعی از هنرپیشههای مشهور را برای این فیلم داشته باشم اما این کار مستلزم بودجه فراوانی بود.
من رابطه خوبی با شون کانری داشتم و او توافق کرد که با دستمزد 100هزار دلاری در فیلم بازی کند و خوشبختانه این پایه حقوق همه برای این فیلم شد هر چند این دستمزدی نبود که آنها در پایان دریافت کردند چراکه فیلم فروش خوبی داشت و درصدی هم به آنها پرداخت شد. من میخواستم که اینگرید برگمن در نقش پرنسس دراگومیورف بازی کند اما زمانی که در لندن با او ملاقات کردم، او اصرار کرد که در نقش پرستار باشد.
او با اساتید سینما کار کرده بود ولی اعتراف میکنم زمانی که فهمیدم این همه هنرپیشه کاندیدای دریافت اسکار از این فیلم شدهاند اما من در بین کاندیداها نیستم، خیلی ناراحت شدم.»
بعد ازظهر سگی (1975)
شاهکار لومت درباره 2 سارق بانک است که 6 نامزدی اسکار بهدست آورد ولی در یک شب بهیاد ماندنی همه چیز را به فیلم دیوانهای از قفس پرید واگذارکرد؛ «همه در مورد دهه 1970 به گونهای صحبت میکنند که گویی دههای طلایی بوده است ولی باید صادقانه بگویم که ما در آن زمان چنین ایدهای نداشتیم.
من به شدت در مورد ساخت این فیلم تردید داشتم چرا که سوژه فیلم بهصورتی بود که بهنظرم محال میآمد هیچ ستاره آمریکایی در آن بازی کند زیرا این کار میتوانست خودکشی هنری باشد. حتی پاچینو شب قبل از آغاز کار در تمرین دستش میلرزید و من با خودم میگفتم که هر لحظه ممکن است کار را ترک کند.
بنابراین به همه اولتیماتوم دادم که آنها تنها شانسهای من برای ساخت این فیلم هستند و اگر کار را ترک کنند قضیه کاملا منتفی است. این بهترین بازی آلپاچینو است ولی ما همه چیز را به جک نیکلسون و میلوش فورمن باختیم چرا که فیلم ما خوب بود ولی فیلم آنها فوقالعاده بود.لعنت به این شانس!»
شبکه (1976)
فیلمی با فیلمنامه عالی که 10 نامزدی اسکار بهدست آورد ولی بازهم لومت نصیبی از آن نبرد؛ «برخی ا ز منتقدان، شبکه را فیلمی هجو میدانند اما بهنظر من این فیلم درواقع یک گزارش است ولی آنچه در این فیلم میتوانست تعیینکننده باشد تعیین هنرپیشهای بود که بتواند نقش هاوارد بیل را ایفا کند.
اولین گزینه ما گریگوری پک بود و بعد پیتر فینچ بامن تماس گرفت و گفت که میخواهد در این نقش بازی کند، پدی چایفسکی (فیلمنامه نویس) از این موضوع خوشحال شد اما من بهدلیل خارجی بودن فینچ این پیشنهاد را رد کردم اما پیتر فینچ از من خواست تا نسخهای از روزنامه نیویورک تایمز را برای او ارسال کنم تا او صدایش را ضبط کند و برای من بفرستد.
صدای او خوب بود و لهجه نداشت و پذیرفتم که او در فیلم باشد اما برای من عجیب بود که راکی ما را شکست داد چرا که همه میگفتند ماباید همه چیز را ببریم. چایفسکی در راه لسآنجلس به من گفت که اسکار به راکی میرسد اما من در پاسخ گفتم که آنها اسکار را به فیلمی تا این حد کوچک نمیدهند ولی پاسخ چایفسکی هنوز در گوشم است: راکی از همان دسته فیلمهای احساسبرانگیز است که داوران دوست دارند و ظاهرا حق با او بود !»
ورایتی- 20 مارس 2007